تاریخ دموکراسی برای رشد، پویایی و پایایی خود چیزی جز جدال بر سر اصل گذاری این دو مقوله بیش نبوده است. انتخابات آینده افغانستان نیز بیش از هر اصل دیگری وامدار چگونگی و چیستی این دو مفهوم است. آیا رقابت و مشارکت به معنی واقعی در این انتخابات به رسمیت شناخته خواهد شد یا خیر؟ آیا میزان شفافیت در رقابت و میزان  مشارکت به حد نصاب و معیاری آن خواهد رسید یا این که عوامل مخل آن گونه که بسیاری از تحلیلگران پیش بینی می کنند موانع اهنین در راه برگزاری انتخابات شفاف قرار داده و وضعیت دشوار تر از آن است که بتوان امیدی به مشارکت و شفافیت واقعی دل بست. در این مقاله دشواری های مشارکت و رقابت در انتخابات اینده افغانستان به صورت خلاصه بررسی می گردد.

دشواری های مشارکت؛ مشارکت در فرایند انتخابات با دو نوع دشواری مواجه است. پاره ای از دشواری ها طبیعی وبدیهی است. این نوع مشارکت مشابه بحران های پنجگانه مراحل اصلی رشد وتوسعه پایدار و نهادینه شدن آن به مثابه یک اصل اساسی در دموکراسی پنداشته می شود. از این رهگذر دشواری یعنی نوعی تکلیف برای بلوغ و نوعی فرصت برای بازیابی توانایی ها و ظرفیت های بالقوه در نهاد پدیده های دموکراتیک. به طور نمونه در جامعه مدرن ابزارهای به کار رفته برای طی مراحل انگاره های نوین نیز مدرن است. مثلا سازماندهی اجتماعی در قالب احزاب سیاسی خود  مستلزم گذرگاهها ومراحلی است که در کوتاه مدت نوعی جنگ فرسایشی برای یک جامعه در حال توسعه به شمار می رود، اما این  امر خود در دراز مدت نهادینه ساز سنت حسنه رقابت های حزبی شده و منجر به سازمان یافتگی و انسجام تعاملات سیاسی خواهد شد.

در دیگر سو اما، مشارکت با دشواری های غیر طبیعی و تصنعی مواجه است. این نوع دشواری به مثابه مانع در مسیر تحقق فرایند مشارکت محاسبه می شود. در چنین جریانی انسان ها به مثابه کارگزاران سیاسی و نخبگان فنی خود اعتقادی به کارکردی و کارامدی قوانین متعارف مشارکت ندارند. مشکل این است که چنین کارگزارانی باوجودی که از قواعد بازی پذیرفته شده آگاهی کامل دارند، اما به دلیل سود محوری وشخصی سازی پردازه ها، آن را از مسیر اصلی اش به شکل سازمان یافته منحرف می نمایند. چه بسا گاهی چنین تحریفاتی قانونی تلقی شده و کم کم به یک روند و گفتمان حاکم تبدیل می شود. وانگهی برساخته چنین پنداری ذهنیت و خرد جمعی جامعه ای را به سخره گرفته و توان تشخیص راه را از چاه بسیار دشوار و حتی ناممکن می سازد.

استفاده از ابزار سنتی در جامعه مدرن  ویا ابزار مدرن درجامعه سنتی نوعی دیگر از این  موانع و دشواری ها است. مشارکت به معنی مدرن با مشارکت در چامعه سنتی بسیار متفاوت است. در جامعه سنتی وزنه افراد  به درجه اجتماعی و خانوادگی تعلق می گیرد. برابری و یکسان نگری آرا در چنین جامعه ای نه قابل پذیرش است ونه می تواند جنبه عملی داشته باشد. مشارکت در جامعه سنتی با خواست وفرمان ارباب دهکده و یا رئیس قبیله صورت می گیرد. او خود تصمیم گیری و الگو سازی می کند و دیگرانی که در حکم رعیت اند، ناگزیر غیز ازپذیرفتن آن نیستند. اما جامعه مدرن ناشی از حق شهروندی است. در شهروندی هرگونه تبعیض درمورد افراد و برتری یکی بر دیگری به هر دلیل و توجیهی غیر انسانی و باطل است. از این رو جامعه مدرن معطوف به برابری آدم ها و نهایت آرای آنان در تعیین سرنوشت جامعه است. جامعه مدرن نه معطوف به قوانین شرعی و نه حتی افاده های متافیزیکی بلکه ناشی از اراده افراد است. افراد خود به گونه ای دلخواه قوانین را طرح  و برای سعادت و رفاه خود آن را عملی می نمایند.

جامعه ای را درنظر بگیرید که با ابزار وایده های سنتی به سراغ ارزشهای مدرن می روند. انتخابات از مولفه های جوامع مدرن است. برای مشارکت دراین فرایند باید ابزارها و قوانین مدرن و متناسب با آن مورد استفاده قرار گیرد. یعنی برابری شهروندی، یعنی بازی در فرایند دموکراتیک، یعنی بازی در چارچوب قوانین متعارف در یک جامعه مدرن. اما وقتی آدم ها برای رسیدن به مقام و دست یابی به موقعیتی حاضر است فرا قانونی و ماورای منافع مردم و اجتماعی  و تنها برای تامین منافع شخصی و خانوادگی خود عمل کند، بدیهی است که به پدیده مدرن با ابزار سنت نگریسته می شود. ترس از چنین تخلفاتی در فرایند انتخابات آینده افغانستان دور از احتمال نیست.

اکنون مسیرهایی درکشور پیموده می شود که نشان از بی راهه رفتن جریان انتخابات است. نهادهای مدنی، ناظرین بین المللی و مدافعان منافع مردمی وملی نگران این اند که تجربه های تلخ تاریخی گذشته در افغانستان تکرار نشود.

دشواری های رقابت: دشواری های رقابت نیز کمتر از مشکلات و دشواری های مشارکت نیست. رقابت نیز مدیون وضعیت مدرن است و دولت ملی با مبناهای برابری شهروندی مطابق به قوانین وضعی ضامن رقابت قانونمند افراد در انتخابات است. یکی از موانع اصلی برای جریان رقابت سالم، تامین فضای امن برای ایجاد رقابت سالم و شفاف است. امنیت بعد ناگزیر جوامع دموکراتیک است که بدون آن هرگونه رقابت ومشارکت بی معنی و  مملو از ابهام است.

قانون انتخابات درافغانستان یکی دیگر از مشکلات و چالش هایی است که فراروی روند انتخابات آتی قرار دارد. انتخابات گذشته درافغانستان با فرمان تقنینی رئیس جمهور این کشوربرگزار گردید، اما اکنون پس از گذشت بیش از یک دهه هنوز چنین قانونی در پارلمان این کشور به تصویب نرسیده است. این امر یکی از علت های مرموز برگزاری یک انتخابات غیر شفاف و غیر عادلانه به شمار می رود.

استفاده از ابزارهای عمومی و دولتی یکی دیگر از گزینه هایی است که برخی را نگران برگزاری انتخابات شفاف و دموکراتیک کرده است. مطابق به قانون، هیچ فردی نمی تواند از ابزارهای عمومی و دولتی برای تبلیغ و  کمپاین شعارهای انتخاباتی خود استفاده کند. اما این امر هنوز نگرانی های زیادی را دراین کشور ایجاد می کند. آیا مقامات فعلی در کشور حاضر خواهند شد برای تعهد به نظام دموکراتیک و داشتن مشارکت و رقابت دموکراتیک از استفاده از ظرفییت های دولتی وعمومی دست داشته خود صرف نظر نمایند؟

دخالت خارجی ها و پیش فرض های ذهنی و سیاسی آنان نیز از دیگر نگرانی های موجود انتخاباتی در آینده این کشور است. بدیهی است که کشورهای همسایه، منطقه و جهان هر کدام نگرش های خاص خود را در خصوص انتخابات و آینده افغانستان دارند. این که کدام نگرش  با منافع ملی درافغانستان و تامین ثبات، صلح پایدار، و تامین ارزش های دموکراتیک همسوست یک امری بسیار مهم و قابل تامل است.