امرالله صالح: ایران از طریق گروههای شیعه در افغانستان دخالت میکند!؟
دولت ایران در مقابل روسها به جهاد افغانستان کمک کرد. که از آن جمله احزاب هشت گانه شیعه در ایران هرکدام پایگاه داشتند که در نهایت با کمک و میانجی گری ایران این احزاب یک اتحاد زیر عنوان حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری تاسیس کرد...
ایران از طریق گروههای شیعه در افغانستان دخالت میکند
تا وقتیکه افغانستان از لحاظ دفاعی به پای خود ایستاد نشده قوای امنیتی ایران یک خطر تلقی میشود.
بعد از اتحاد جماهیر شوروی سابق اکثر افغانها به دلایل معقول دو همسایه ایران و پاکستان را یک خطر میدانند. این نظر برگرفته شده از میلیونها افغان هستند که در این کشورها مهاجر هستند. که پاکستان و ایران در بعضی ادارات مشخص برای پیاده کردن اهدافش دست اندازی میکند.
خط مشی ایران مبنی بر افغانستان یک بحث پیچیده بوده که در این نوشتار به بخشهای توجه شده که سیاست های ایران در امورات افغانستان بگونه ی مستقیم به بعضی مسوولین ما ارتباط دارند.
آخرین بار تقابل نیروهای ایران و نظامی های افغانستان در نیمه قرن نوزده هم بود. در آن زمان قاجار ایران بعد از شکست امپراتوری درانی در افغانستان فعلی و غرب خراسان یا هرات فعلی تجاوز نموده که از آن سودهای زیاد بردند. ولی افغانها در شروع با امکانات خود و بعد به کمک انگلیس ها توانستند که از هرات محافظت نموده و نظامی های ایرانی به عقب برانند.
دومین منازعه میان ایران وافغانستان در تقسیم آب هیرمند به وجود آمد که بعدها ظاهرشاه با امضای یک معاهده صلح آمیز این منازعه را حل کرد. اما افغانستان تا اکنون نمیتواند که از این آب استفاده بهینه نمایند.
بعد از انقلاب اسلامی ایران و کودتای 7 ثور در افغانستان هردو کشور عاری از کشمکش نبود. در همین چهار دهه دولتهای افغانستان و ایران در ارتباطات شان نسبت به همدیگر دچار تردید بودند.
دولت ایران در مقابل روسها به جهاد افغانستان کمک کرد. که از آن جمله احزاب هشت گانه شیعه در ایران هرکدام پایگاه داشتند که در نهایت با کمک و میانجی گری ایران این احزاب یک اتحاد زیر عنوان حزب وحدت به رهبری عبدالعلی مزاری تاسیس کرد.اما آیت الله محسنی رهبر حرکت اسلامی که نیز شیعه بود در این ایتلاف یکجا نشد و تا اواخر جهاد دفاتر خویش را به پاکستان انتقال داد.
بعد از شکست حکومت داکتر نجیب، ایران در مقابل افغانستان یک خط مشی بسیار پیچیده را انتخاب کرد. ایران در آنزمان برای تکمیل پروژه اتمی خویش نیازبه کمک تخنیکی پاکستان داشت. ازینرو تا سال 1996 با پاکستان بسیار ارتباطات نزدیک و همصدای داشت.
بعداز کشته شدن عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت توسط طالبان در خط مشی ایران یک تغییر به میان آمد. از1996 تا 11سپتمبر 2001 ایران کمکهای مالی اش را در جبهه متحد که مخالف طالبان بود آغاز کرد.
در فعالیتهای افغانستان دوبخش نهاد نظامی "سپاه" فعالیت های ویژه داشتند. بعد از بین رفتن طالبان و صدام حسین ایران از تحدید منطقه ی خطرناک خود را نجات داده و درشروع حکومت جدید افغانستان به شکل ظاهری همکاری خوبی از خود نشان داد اما در باطن به دیده شک می نگریست.
در دوران رییس جمهور خاتمی دیپلماسی ایران در افغانستان بسیار روشن و فعال بوده و در پهلوی فعالیتهای منطقه ی در افغانستان نیز مداخله و دست درازی های برای رسیدن اهداف شان بگونه پنهان انجام میدادند، که این مداخلات توسط ادارات زیر صورت میگرفت.
اول- حوزه قم:
حوزه روحانی قم در واقع میتوان یک حوزه فعالیت مذهبی سیاسی کلان دانست، که ایران با پیش گرفتن سیاست نرم نه تنها در افغانستان بلکه در سطح منطقه اقلیتهای مذهبی شیعه را کمک میکند.
مصارف مساجد و روحانیان شیعه در سطح تحصیلات عالی و تجلیل از مراسم عاشورا بگونه گسترده واعلام همصدای خویش در بین بزرگان شیعه از بارزترین فعالیتهای این حوزه میباشد.گفته میشود که آنها از روحانیون شیعه افغانستان یک فهرست دارند که همرای هرکدام آنها تماسهای خاص داشته و از آنعده مذهبیون که در ضد قم هستند از حمایت آنها خود داری میورزند که این عده از کمک های ایران بی بهره می مانند. بزرگان صلاحیت این دارند تا علمای شیعه را منسب القاب یا عناوین مذهبی بدهند؛ درحالیکه در سایر مذاهب اسلام چنین مرکزی باصلاحیت نیست.
وزارت اطلاعات (استخبارات) :
ایران یک کشور ثروتمند است که از عواید گسترده نفت برای اهداف ایدولوژی و خط و مشی خود به گونه هدفمند کار میکنند. که یک بخش از اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بنام اطلاعات خارجی به دو شکل آشکار و پنهان فعالیت دارند. آشکار به این معنا که در چوکات سفارت های ایران در کشور میزبان به خاطر ارتباط با مسوولین فعالیت آشکار میکند. که یکی از وظایف اساسی اطلاعات خارجه این است که در مورد افغانستان معلومات جمع آوری میکند.
آنها در دوایر مختلف به شکل پنهان ارتباط محکم میکنند که به معلومات خاص دسترسی داشته باشند. این بخش در وزارت خارجه افغانستان، وزارت داخله، دفاع، انرژی و آب، مالیه و در ولایات غربی ما ارزش خاص دارد. در قسمت سبوتاژ وزارت اطلاعات از دست بالا برخوردار هستند. این وزارت در دوران شاهی بنام "ساواک" به کمک امریکا اسراییل تاسیس شده است. به همین خاطر بعد از کامیابی انقلاب اسلامی در پهلوی این وزارت یک اداره موازی تاسیس شده است که در این مورد بعدا معلومات خواهید یافت.
ایران یک کشور باثروت طبیعی هنگفت بوده و بیشترین عاید خویش را از نفت میگیرد که این عواید را برای گسترش ایدولوژی اش به مصرف میرساند.
وزیر اطلاعات فعلی حیدر مصلحی نامدارد که در ولایت فقیه از صلاحیت های بالای در سطح ولایت فقیه برخوردار میباشد. از نگاه مقررات کسانی که در مقامات عالی این وزارت میباشد باید از جمله کسانی باشد که در انقلاب سهیم بوده که همین وزیر نیز از سوی مقام رهبری تعیین میگردد.
هر کادر که در این نهاد تقرر گردد مکلف به پیروی از قوانین تعریف شده این نهاد بوده و منافع ملی اش را در هر کشور خارجی در نظر میگیرند. که در افغانستان نیز از وزارت خانه های کلیدی معلومات اهداف شان را بگونه ی تنظیم شده جمع آوری می نمایند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:
این نهاد نظامی قدرتمندترین نهاد در سطح این کشور بوده و ایرانیان بگونه خلاصه "سپاه" میگویند که بعد از کامیابی انقلاب اسلامی موازی با اداره دولتی یک نیروی استخباراتی قوی ایجاد کردند که "سپاه" میباشد. در جنگ ایران و عراق سپاه نقش مرکزی را ایفا میکرد. در لبنان بخاطر رهایی اتباع امریکایی اداره مرکزی استخبارت امریکا "سی آی ای" و اداره استخبارات اسراییل "موسات" بخاطر مجهز کردن این نیروها به نام " ایران کونترا" مشهور گردید.
گفته میشه که در آغاز یک رابطه پنهانی با اداره موسات اسراییل داشتند بخاطریکه اسراییل در آنزمان از عراق احساس خطر میکرد. امید داشت که جنگ ایران و عراق بسیار طولانی شود. واقعیت هرچه بوده اما ایران داشتن رابطه با اداره استخباراتی اسراییل را رد میکند. " ایران کونترا" در آسیا میانه به خصوص در سه کشور ایران، اسراییل و آمریکا عملیاتهای انجام میداد که به رسوایی ختم میگردید.
سپاه یک نیروی مذهبی یا ایدولوژیکی است که قوماندان آن از طرف ولایت فقیه انتساب میگردد. این نهاد در تشکیل خود بخشهای هوایی، زمینی، دریایی و راکتی را در خود دارد. نیروهای پنهانی داخلی ایران " بسیج" نامیده میشود که بگونه مستقیم تحت فرمان قوماندان سپاه میباشد.
سپاه در داخل و بیرون ایران ماموریت های استخباراتی پیچیده و گسترده دارد که در سبوتاژ و مسایل خراب کاری یک مرکز فعال میباشد. همچنان افسران سپاه در سفارتخانه ها زیر پوشش تجار و یا زیر چتر یک کمیته خیریه فعالیت استخباراتی می کنند. بنام خبرنگار برای جمع آوری مسایل استخباراتی مصروف هستند و علیه خطرهای خارجی و سیاست های خارجی ایران فعالیت دارند.
در افغانستان دو بخش سپاه بگونه خاص فعالیت دارند یکی قرار گاه انصار که یک شعبه مرکزی آن در مشهد (مرکز23) که در شهر بنام بیرجند فعالیت میکنند که هردوی آن مربوط "لوای قدس" بوده که هر دوی آنها به مسایل افغانستان بگونه عمیق دخیل میباشند.
در یک تفاهم دیپلماتیک دیپلماتهای افغانستان و ایران بخاطر رفت و آمد به ویزه ضرورت نمیباشد که از همین سهولت مامورین استخباراتی ایران استفاده جویی های زیاد کرده است.
نیروی استخباراتی "قدس" برای سبوتاژی عملیات به علاوه افغانستان در مناطق پاکستان، بلوچستان، عراق، لبنان و یمن فعالیت دارند. که تقریبا نیروهای مسلکی اینها در مناطق یاد شده به 15000نفر میرسند.
"سپاه" در نیروهای پاکستان بصورت وسیع در قسمت تولیدات، تجارت و واردات آنها دخیل هستند. بودجه سپاه به حکومت ملکی معلوم نیست و تنها ولی فقیه یا رهبر مذهبی از مصارف خود جواب میگوید. نیروهای استراتیژیک ایران بخاطر واکنش که ضرورت است زیر قومانده سپاه میباشند. آنها هر وقتیکه خواسته باشد بنام دیپلمات وارد افغانستان میشوند که در این امر کنترول افغانها بسیار ضعیف میباشد.
اما ایران بالای دیپلماتهای خود از کنترول وسیع الکترونیکی فیزیکی و امکانات دیگر برخوردار است. به اساس این پیمان دیپلماتیک و از نظر استخبارات در افغانستان بجای نفع ضرر می آورند.
سیاست کنونی ایران در افغانستان اهداف مختلف دارد که عبارتند از: ارتباط محکم با دولت مرکزی، همکاری با گروه های اپوزیسیون، تهیه امکانات برای گروه های شیعه و مخالفت آشکار و مخفی با منافع امریکا و در حالت اضطرار پرتاب راکت بالای پایگاه ها آن میباشد. این سیاست چند پهلو به امکانات چند بعدی نیاز دارد که این امکانات توسط سپاه در افغانستان تمویل میگردد.
لوی درستیز پیشین پاکستان مرزا اسلم بیگ همراه سپاه روابط نزدیک داشت که حکومت پاکستان در این مهم با یک اعتبار کاذب مواجه گردیده که ایران دراین راستا خواستار کمکهای تخنیکی برای پروژه اتمی خویش شد و این رابطه به اساس فشار امریکا قطع گردید.
این دور از امکان نیست که ایران در افغانستان خواستار یک تجاوز نظامی میباشد. و میخواهد که یک حالت اضطراری در افغانستان حکمفرما گردد. و توسط نیروی راکتی اش بتواند تمام مناطق افغانستان را هدف قرار دهد.
از سوی دیگرمشکل که طالبان با تشیع دارند ایران بگونه ی در پی توجیه سیاست هایش مبنی بر حمایت تشیع میباشد تا بتواند ذهنیت طالبان را در این امر روشن نمایند.
در افغانستان یک نظام دپلماتیک به نفع ایران میباشد که ایرانی ها با تردید به دموکراسی فعلی افغانستان می نگرد. اما دوام امریکایی ها در افغانستان باعث محاصره شدن ایران گردیده که امریکا این موضوع را بکلی رد میکنند. و در پهلوی این موضوع اردوی امریکا در منطقه دور از یک عملیات نمیباشد.
نتیجه:
ایران در افغانستان از پیشرفتهای زمینی افغانستان مدیون است زیرا ایران در چهار دهه گذشته هیچوقت این احترام را مراعات نکرده است؛ اما ضعیفی دولت افغانستان بگونه مستقیم و غیر مستقیم برای ایرانی ها راه مداخله باز میکند.
دور از امکان نیست که ایرانی ها بالای افغانستان یک تجاوز نظامی میکنند. آنها میخواهند که یک حالت اضطراری در افغانستان حکمفرما گردد تا آنها بتواند برنامه هسته ای خویش را پیش ببرند. افغانستان مشکلات قومی، مذهبی، بی بضاعتی، گرسنگی و محاط به خشکه و زبانی که دارد موجب مداخله کشورهای پاکستان و ایران شده است. و سرانجام تا وقتیکه نیروهای دفاعی افغانستان به پای خود ایستاده نشوند ایران برای افغانستان یک خطر نظامی و امنیتی میباشد و تا وقتیکه روابط ایران و غرب با هم خوب شود افغانستان از بندر چابهار استفاده درست نمیتواند.
برای دیدن متن پشتو به لینک زیر مراجعه کنید: